
معرفي دستگاه مفهومي براي فهم بحران در فعاليتهاي شركتي و انجمني
كانون عالي انجمنهاي صنفي كارفرمايي ايران (كعاصكا) چهارده سال پيش (1378) و به ضرورت در شرايطي تأسيس شد كه هنوز كانونهاي كارفرمايي استاني در بسياري از استانهاي كشور شكل نگرفته بود. به همين خاطر، عناصر تشكيلدهندة كعاصكا، نه كانونها، كه انجمنهاي كارفرمايي بودند. اما با شكلگيري كانونهاي كارفرمايي استاني، ساختار سازماني كعاصكا بايد تغيير ميكرد و با شرايط جديد انطباق مييافت. با اصلاح اساسنامة كعاصكا در مجمع قبلي، اين كانون عالي وارد مرحله تازهاي از حيات خود ميشود كه مهمترين ويژگي آن سراسري بودن آن است.
كعاصكا در اين مرحله از حيات خود نياز دارد كه بيش از گذشته به قواعد و به ساختارها تكيه كند و به مرور از وابستگي به بنيانگذارن اوليه خود فاصله بگيرد. به همين خاطر، در اين شماره نشريه پيام كارفرمايان كتاب مهمي با عنوان «دستورنامه رابرت» معرفي شده است، كه براي تمام تشكلهاي كارفرمايي اهميت فوقالعاده دارد و انتطار ميرود مورد عنايت تشكلهاي سراسر كشور قرار بگيرد.
در ادامه، سرمقاله اين شماره نشريه «پيام كارفرمايان» تقديم علاقمندان خواهد شد. هفت مقاله ديگر اين ويژنامه نيز به مرور در همين بخش از وب سايت منتشر ميشود. براي دستيابي به مقالات بيشر در مورد دستورنامه رابرت اينجا را كليك كنيد. اما، اصل سرمقاله:
يكي از پرتلاشترين و سرشناسترين فلاسفه معاصر ايران [1]، كه تلاش فكري عظيم خود را صرف نظريه پردازي در خصوص انحطاط ايران كرده است، ادعا ميكند: «مسأله بسيار مهم اين است كه بلوغ و وضع اجتماعي ما هنوز به جايي نرسيده كه بتواند دستگاه مفاهيمي را در اختيار ما بگذارد تا با آن دستگاه مفاهيم بتوانيم بحرانها و مشكلاتمان را ببينيم و وجوه پيچيده آن را فهم كنيم.»
اين ادعاي بزرگي است و براي درك عظمت و اهميت اين ادعا بايد ذهني فلسفي داشت كه مستلزم سالها تمرين و تفلسف است. با اين همه، و به عنوان هشداري به خوانندگان كه به سادگي از اين ادعا نگذرند، يادآوري ميشود كه انسانها با مشاهده بيواسطه اشياء از طريق حواسشان، تصوري از اشياء در ذهن خود ميسازند و براي آنها نامي انتخاب ميكنند و با شنيدن صداي نام آن اشياء، منظور از صدا را ميفهمند: درخت، فنجان، و اشياء ديگر. اما پديدههاي اجتماعي ذات نيستند كه با شهود بيواسطه شناخته شوند، بلكه معنا هستند و در نتيجه، جامعه بايد قبلاً معناهايي را خلق كرده باشد تا اعضاي آن جامعه قادر به درك آن معناها بشوند. با توجه به اين مقدمات است كه عمق فاجعه مورد نظر فيلسوف آشكار خواهد شد: آنكس كه نداند و نداند كه نداند. . . !
با اين همه، تك تك نوشتههاي اين بسته نوشتاري، يك هدف را دنبال ميكنند: توصيف جلوههاي متنوعي از «بحرانها و مشكلات» موجود در فعاليتهاي «شركتي» و «انجمني» ما و تلاش براي معرفي بسيار اجمالي «دستگاه مفاهيمي» كه هم امكان فهم اين مشكلات را در اختيار ما ميگذارد و هم راه حل آنها را. اين ادعا از ادعاي قبلي هم بزرگتر است. اما اگر درستي اين ادعاها ثابت شود، آشكار خواهد شد كه طي يك دهه فاصله بين اين دو ادعا، وضع اجتماعي ما، به شعبدهي فرايندهاي جهاني شدن، به چه درجهاي از بلوغ رسيده است. پس ميتوان اميدوار بود كه طي يكي دو دهه آينده از پس حل اين مشكلات نيز برآئيم و براي نبرد با مشكلات بزرگتر آماده شويم.
با اطمينان ميتوان گفت نكاتي كه در اين بسته نوشتاري تقديم خواهد شد، براي ما حرف نو خواهد بود، حتي اگر سوابق آنها تا تمدن عقلگراي يونان باستان امتداد داشته باشد:
در اين نوشتهها، برخي از مخربترين رفتارهاي شركتي و انجمني رايج در انواع مجامع تصميمگيري در ايران امروز- فقط به عنوان نمونه - تشريح و آسيبشناسي ميشود و در ادامه، قواعد عقلي اين رفتارها، همراه با تبيين فلسفي آنها، معرفي خواهد شد.
تلاش ميشود تا در پي تشريح مفاهيم اوليه مربوط به رويههاي عقلي خلق قوانين، تمايز بين «قانون» و «شبهقانون» تشريح شود تا علت بنيادين قانونستيزي در ميان جوامع قانون ستيز كشف و آشكار گردد.
در اين نوشتهها، همچمين منابع لازم براي آشنايي بيشتر با اين قواعد معرفي ميشود تا مديران شركتها و مسؤلان انجمنها بتوانند به سادگي از اين منابع بهرهمند شود.
بخش پاياني اين بسته نوشتاري نيز به تلاشهايي كه طي يكي دو سال اخير براي ترويج اين قواعد در ايران صورت گرفته است خواهد پرداخت.
آشنايي با اين قواعد و رعايت آنها در تصميمگيري گروهي، در نخستين سطح از معناي آن، يك امر مديريتي است كه كارآئي و اثربخشي را ارتقاء ميدهد. اما به مرور كه با اين قواعد بيشتر آشنا شويم، درخواهيم يافت كه بدون اين قواعد، چطور سرتاسر روابط اجتماعي ما استبدادي و در نتيجه غيراخلاقي و غيرانساني بوده است و تازه در اين مرحله است كه معناي تربيت را، و تفاوت عظيم آن را با توليد مثل، درك خواهيم كرد و درخواهيم يافت در مسيري حركت ميكنيم كه ارزش رفتن دارد. . .
مقالات بعدي اين مجموعه كه به زودي در همين بخش منتشر خواهد شد:
1. در هر زمان فقط يك موضوع
2. قواعد ناظر بر پيشنهادهاي پارلماني
3. اصول زيربنايي قانون پارلماني
4. رئيس مستبد و رئيس غيرمستبد
5. نصاب در قانون و نصاب در شبه قانون
6. اساسنامه، آئيننامه و دستورنامه
7. ميرود ميخ آهني در سنگ؟
[1] دكتر سيد حواد طباطائي. نشريه «نامه»، شماره 24، تير ماه 1382
گروه نويسندگان
مقاله ها ى اين نويسنده
fa
كارآمدسازي تشكلهاي كارفرمايي
قانون پارلمان: قواعد بازي دموكراسي
?
|
OPML
?